مطالعه تاریخ ادیان و مذاهب نشان مى دهد که منحرفان از خط توحید، همواره رب النوع هایى براى این جهان قائل می شدند. سرچشمه این تفکر غلط تصور نیاز هر یک از انواع موجودات به رب النوع مستقلى برای تربیت و رهبرى است. گویا خداوند متعال را براى تربیت تمام موجودات کافى نمى دانستند.

به گفته یکى از مورخان جاى تعجب نیست که رومیان 30 هزار خدا داشته باشند، آن چنانکه یکى از بزرگان آن ها به شوخى گفته بود تعداد خدایان کشور ما به حدى است که در معابر و محافل فراوانتر از افراد ملت مى باشند!

در عصر نزول قرآن نیز بت هاى متعدد و حتی بشر مورد پرستش و ستایش قرار می گرفتند و شاید همه یا قسمتى از آنها جانشین رب النوع هاى پیشین بودند. 

به هر حال، از آنجا که این خرافات علاوه بر اینکه انسان را به انحطاط عقلى مى کشاند، مایه تفرقه و تشتت و پراکندگى است، پیامبران الهى به مبارزه شدید با آن برخاستند، تا آنجا که مى بینیم نخستین آیه اى که بعد از «بسم الله الرحمن الرحیم» قرار گرفته است در همین رابطه می باشد:

«الحمد لله رب العالمین»؛ همه ستایش ها مخصوص خداوندى است که رب همه جهانیان است .

 به این ترتیب قرآن خط سرخى بر تمام رب النوع ها کشانده و آن ها را به وادى عدم، همان مکان اصلیشان مى فرستد، و گل هاى توحید و یگانگى و همبستگى و اتحاد را به جاى آن مى نشاند.

*************

کلمه «رب» در اصل به معنى مالک و صاحب است ، ولى نه هر صاحبى ، صاحبى که عهده دار تربیت و پرورش مى باشد، و به همین جهت در فارسى به عنوان پروردگار ترجمه مى شود .

البته خداوند در تربیت و رشد اجباری ندارد. زیرا همانگونه که پیشتر گفتیم حمد برای کارهای غیر اجباری است. از طرفی حمد برای ستایش زیبایی و نیکویی بکار می رود. بدین ترتیب هر مسلمانی حداقل 10 بار در روز همه ستایش ها را از آن خداوندی می خواند که به تنهایی مالک و پرورنده تمام جهانیان است و آن ها را به نیکوترین شکل هدایت می کند.

و این خط بطلان بر هرگونه شرکی آغاز نیایش مومنان به درگاه خداوند متعال: «الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» و پایان کار آن ها در بهشت: «وآخر دعواهم أن الحمدللّه ربّ العالمین».

پ.ن: برگرفته از تفسیر نمونه و نور