29  سوره از قرآن با حروف بریده از هم یا همان حروف مقطعه آغاز می شوند. جالب اینکه در هیچیک از تواریخ نیامده است که عرب جاهلى و مشرکان به وجود حروف مقطعه خرده بگیرند، و آن را وسیله‏ اى براى استهزاء و سخره قرار دهند. این خود مى ‏رساند که آن ها نیز از اسرار حروف مقطعه کاملا بى ‏خبر نبوده‏ اند. اما این چه رمزی است؟!

برخی نقل نموده اند که: «آن حرفى از نام اعظم خدا است که از آن جدا شده، و اگر پیغمبر و امامان علیهم السلام آن را ترکیب کنند اسم اعظم خداوند به دست مى ‏آید که چون خدا را به آن بخوانند اجابت مى ‏کند». بعنوان نمونه گویى "الر" و "حمّ" و "ن" را وقتى با هم جمع نماییم میشود "الرحمن" و چنین است باقى حروف لکن ما نمی توانیم و نمی دانیم آن ها را چگونه با هم جمع کنیم.

برخی آن را مدت بقاء امت میدانند. على بن فضال مجاشعى نحوى گفته من حساب نمودم این حروف را که مقاتل گفته بود عدد آن 3065 گردید و پس از حذف مکررات باقى میماند 393 و اللَّه أعلم بما فیها. در اخبار نیز آمده است وقتى یهودیان شنیدند «الم» گفتند مدت سلطنت پیغمبر (ص) کم است زیرا که «الم» بحساب ابجد هفتاد و یک (71) است و وقتى شنیدند "المر" و "المص" و "کهیعص" فهمیدند مدت بقاء آن زیاد است.

در هر حال این فرصتی است برای تفکری عمیق تر. در روایات در خصوص معنى «الم» آمده است که: الف را صفات شش‏گانه ‏ئى است که مطابق می گردد با شش صفت از صفات حق تعالى 1- الف ابتداء حروف است، حق تعالى نیز مبدء تمام خلق است، 2- الف منفرد از باقى حروف است، خداوند نیز یکتا و منفرد بوجود است، 3- الف متصل بحروف نیست، حروف متصل به اویند، همین طور خلق متصل به حق‏ اند، و او سبحانه متصل به چیزى نیست، تمام خلق محتاج به او و او محتاج به کسى نیست، 4- الف منقطع و جدا از حروف است، خداوند نیز منقطع‏ و جدا از خلق است، 5- الف سبب ترکیب و تألیف حروف است حق تعالى نیز سبب الفت و ترکیب موجودات است، 6- الف مستقیم و بی انحراف است خداوند نیز عادل و درست کار است (تفسیر ثعلبى).

 

آنچه بدیهی است خداوند از همین حروف الفبایی که در اختیار همگان قرار دارد، کتاب معجزه نازل مى ‏کند؛ هم چنان که از دل خاک صدها نوع میوه و گل و گیاه مى‏ آفریند و انسان مى ‏سازد. ولى نهایتِ هنر مردم این است که از خاک و گل، خشت و آجر بسازند!

 

پ.ن: برگرفته از تفسیر نمونه و نور