«هنگامى که به آنها گفته شود در زمین فساد نکنید مى گویند ما فقط اصلاح کننده ایم! 

بدانید اینها همان مفسدانند ولى خودشان نمى فهمند!»  

سوره مبارکه بقره- آیات11-12

 

نخستین ویژگی منافقین داعیه اصلاح طلبى است. زمانیکه گناه از حد بگذرد، نه تنها حس تشخیص را از انسان مى گیرد، بلکه تشخیص او را واژگون مى کند، و آلودگى بخشی از طبیعت او مى شود.

در منطق این افراد، بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی و قتل عام و نقصان حدود 200 هزار کودک و پیر و جوان، جنایت محسوب نمی شود! بلکه در مدارس بعنوان راهبردی برای صلح معرفی می گردد و به راحتی می گویند: ما به خاطر صلح این دستور را داده ایم! اگر این کار را نمى کردیم جنگ طولانى تر مى شد!!

آرى منافقان عصر ما براى فریب مردم یا فریب وجدان خود از این گفته ها و از آن کارها بسیار دارند. در حالى که در برابر ادامه جنگ یا بمباران اتمى شهرهاى بى دفاع، راه سوم روشنى نیز وجود داشت و آن اینکه دست از تجاوزگرى بردارند و ملت ها را با سرمایه هاى کشورشان آزاد بگذارند.

گرچه مراد از نفاق در این آیات، اظهار ایمان و کفر در دل است، ولی نفاق در روایات معنای گسترده ای دارد و هرکس زبان وعملش هماهنگ نباشد، سهمی از نفاق می برد. در حدیث می خوانیم: اگر به امانت خیانت کردیم و در گفتار دروغ گفتیم و به وعده های خود عمل نکردیم، منافق هستیم گرچه اهل نماز و روزه باشیم. 

در حقیقت نفاق وسیله اى است براى فریب وجدان؛ و چه دردناک است که انسان، این واعظ درونى، این پلیس همیشه بیدار و این نماینده الهى را در درون خود، خفه کند، و یا آنچنان پرده بر روى آن بیفکند که صدایش ‍ به گوش نرسد.

بی دلیل نیست که از همان ابتدای قرآن، طی 12 آیه به توصیف منافقین می پردازد، تا با شناخت و عدم همراهی با آنها مانع قدرت گرفتن مفسدان شویم.

 

پ.ن: برگرفته از تفسیر نمونه و نور