«و هنگامی که گفتید: ای موسی ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد مگر اینکه خدا را آشکارا ببینیم، پس صاعقه ای شما را گرفت و شما تماشا می کردید.
سپس شما را بعد از مرگ برانگیختیم تا شاید خدا را شکر گزارید»
سوره مبارکه بقره- آیه 55-56
زمانیکه حضرت موسی (س) با 70 تن از بزرگان بنی اسرائیل به کوه طور می رود، آنها شرط ایمان خود را مشاهده خداوند متعال قرار می دهند. این در خواست ممکن است به خاطر جهل آنها بوده باشد، چرا که درک افراد نادان فراتر از محسوساتشان نیست، و یا می تواند به خاطر لجاجت و بهانه جوئى بوده باشد که یکى از ویژگی هاى این قوم بوده است.
در هر حال، خدا یکى از مخلوقات خود را که آنها تاب مشاهده آن را نداشتند نشان داد تا بدانند چشم ظاهر ناتوانتر از این است که حتى بسیارى از مخلوقات خدا را ببیند، تا چه رسد به ذات پاک پروردگار. پس، صاعقه اى فرود آمد و بر کوه خورد، برق خیره کننده و صداى رعب انگیز و زلزله اى که همراه داشت آنچنان همه را در وحشت فرو برد که بیجان بر روى زمین افتادند.
حضرت موسى (س) از این ماجرا سخت نگران شد، چرا که نابودی هفتاد نفر از سران بنى اسرائیل بهانه ای بدست ماجراجویان بنى اسرائیل مى داد، لذا از خداوند متعال تقاضاى بازگشت آنها به زندگى را کرد، و تقاضاى او پذیرفته شد.
این آیات نشان مى دهند که پیامبران بزرگ خدا در مسیر دعوت مردم نادان و لجوج با چه مشکلات بزرگى روبرو بوده اند، و اگر لطف خدا نبود، مقاومت در برابر این بهانه جوئی ها امکان نداشت. در حقیقت، این آیه تسلّی برای پیامبر اسلام (ص) است تا از درخواست های بیهوده مردم نگران مباشد؛ و مردم نیز از عاقبت لجاجت، جسارت، بی ادبی و توقّعات نابجای گذشتگان درس عبرت بگیرند.
«ارنی» کسی بگوید که تو را ندیده باشد تو که با منی همیشه «چه ترا» چه «لن ترانی
پ.ن: برگرفته از تفسیر نمونه و نور